کاروَرزی 1.

کاروَرزی 1.

کاروَرزی 1

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحات: 66

 

 

 

 

 

بخشی از متن

امروز شنبه یک آبان ماه سال 1395 است و اولین روزی است که من تصمیم دارم به مدرسه ای بروم وپشت میزی بنشینم که هدف امروزم با همه ی مواقعی که به مدرسه میرفتم متفاوت تر بود و حس شیرین و درعین حال استرس آوری بود.صبح زود بعد از خوردن صبحانه ام شال وکلاه کردم و تمام وسایلی را که نیاز داشتم داخل کیفم گذاشتم وراهی مدرسه شدم.دبیرستانی که برای من تعیین شده بود دبیرستان کوثر نام داشت.

خیلی زود به نگهبانی رفتم وخروجم را ثبت کردم وبه سمت ایستگاه اتوبوس رفتم،در ابتدا باخط 100 به پایانه آزادی و از آنجاباخط 62 به بلوارسجاد رفتم.دبیرستان کوثرواقع در بلوار سجاد چهارراه بزرگمهربود.در اطراف این دبیرستان دو دبستان دیگر هم وجود داشت به نام دبستان سجاد و دبستان دخترانه ی شهیدمحمود پایدار.

به ابتدای مدرسه رسیدم،درب آن ظاهرا بسته بود از کنار در که روزنه ای کوچک باز بود درون مدرسه را نگاهی انداختم و دیدم کلاسی از بچه ها مشغول بازی کردن در حیاط مدرسه هستند. ضربه ی خیلی خفیفی به در وارد کردم و در باز شد . وارد مدرسه شدم در همان نگاه اول چند درخت را دیدم که به روی نیمکتهای زرد رنگی سایه انداخته بود . به سمت سالن رفتم وارد که شدم سمت چپ سالن چنداتاق دیدم که هرکدام تابلویی داشت.به دفتر مدیردبیرستان رفتم و بعد از سلام وعلیک خودم را معرفی کردم و معرفی نامه ای را که به همراه داشتم به مدیر نشان دادم ومدیر محترم نیز خوش آمدگویی کردند [D1] و به من اجازه دادند که به مشاهده ی دبیرستان بپردازم و فضای فیزیکی را توصیف کنم از مدیر تشکر کردم وبه بیرون سالن رفتم وتمام مشاهداتم را یادداشت کردم.

[D1]رفتار مدیر با کارورز



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید