مبارزه با تروریسم

این متن شامل 68 صفحه می باشد 

 

تروريسم و قتل بيگناهان امروزه به صورت چالشي بزرگ براي جامعه بين المللي درآمده است. آمار گروگان گيرها کشتار انسانهاي بيگناه دربمب گذاريها و سوء قصدهاي کور, مشکل جدي را براي جامعه بزرگ بين المللي مطرح کرده است. در اين ميان اين سوال اساسي مطرح است که حقوق بين المللي به عنوان حقوق جامعه بين المللي چه نقشي در اين رويارويي خواهد داشت؟

بي شک کثرت متون حقوق بين المللي درباره تروريسم به بررسي هاي عالي و برجسته اي در اين باب راه برده است, ليکن در عين حال بايد به محدوديت هاي حقوق بين المللي براي مبارزه موثر با تروريسم توجه داشت يکي از مهمترين محدوديت ها, عدم وجود تعريفي دقيق و پذيرفته شده از تروريسم درعرصه حقوق بين المللي است. اين ايراد مانع از ايجاد يک رويکرد حقوقي مطلوب درقبال مشکل تروريسم شده است.

در پيش نويس قانون صلح وامنيت بشري, که نخستين بار در 1954 مورد مطالعه کميسيون ياد شده قرار گرفت, اقدامات تروريسي بخشي از تعريف مفهوم تجاوز را تشکل مي داد. تجاوز, از جمله به عنوان ارتکاب يا تشويق فعاليتهاي تروريستي توسط مقامات يک دولت در دولت ديگر تعريف شده بود. پس از دوره اي طولاني از بي توجهي, پيش نويس قانون ياد شده در سالهاي 91-1985 از نو مورد توجه قرار گرفت. در اين مرحله تروريسم موضوع ماده جداگانه اي در پيش نويس قانون ياد شده قرار گرفته بود.

به رغم تلاشهاي پيگير جامعه بين الملل بويژه در عرصه سازمان ملل متحد براي ايجاد تعريفي مقبول از تروريسم اين تلاشها با موفقيت مقرون نبوده است. حتي ديوان بين المللي دادگستري نيز درقضيه گروگان گيري سفارت آمريکا در تهران فرصت فراهم شده براي ارائه تعريفي از تروريسم اغتنام نجست.[1]

اين ناتواني بي شک ريشه در ساختار جامعه بين الملل دارد, جامعه اي که چه از بعد ايدئولوژيک و چه از بعد اقتصادي به دو اردوگاه شمال و جنوب تقسيم شده است به تعبير بهتر ناکامي جامعه بين المللي در تعريف تروريسم علتي سياسي دارد نه فني.[2]

هستند دولتهايي که بدون اينکه آشکارا تروريسم را بستايند تلويحاٌ آن را توجيه مي کنند و غالبا آن را آخرين حربه ضعفا به شمار مي آورند از سوي ديگر تعريف تروريسم ممکن است گاه موجب محکوميت مبارزاني شود که آنها در راه آزادي ميهن و کشورشان جانبازي مي کنند. اصطلاح «تروريسم» در حقوق بين الملل معناي حقوقي مشخصي ندارد بلکه به طور مجمل شامل موراد زير مي شود.

1-جرايمي که دولت ها بر ضد ديپلمات ها مرتکب مي شوند.[3]

2-جرايمي که دولتها بر ضد اشخاص تحت حمايت مانند غير نظاميان درجنگ مرتکب مي شوند؛

3-جرايمي که دولت ها يا کساني که در خدمت دولت ها هستند بر ضد هواپيماها و کشتي ها مرتکب ميشوند؛

4- جرم گروگان گيري توسط دولت؛

5-جرم اجازه دادن دولت به گروههاي غير دولتي براي استفاده از قلمروش براي اقدام نظامي بر ضد ساير دولت ها, اگر اين اقدام به وضوح شامل هدف گرفتن آماج هاي ممنوع (نظير شهروندان غير نظامي) يا شيوه هاي ممنوع اعمال زور باشد؛

6-اقدام عوامل غير دولتي که متضمن هدف گرفتن آ ماج هاي ممنوع يا شيوه هاي ممنوع باشد؛

7-اغماض, يا کوتاهي از کنترل چنين اقداماتي توسط عوامل غير دولتي اين امر مسئوليت غير مستقيم دولت را به همراه دارد تحت عنوان «تروريسم دولتي» قرلر مي گيرند.

بايد توجه داشت که تروريسم از جرم سازمان يافته متمايز است در جرم سازمان يافته اغلب از افراد مزدور بهره جسته مي شود در حاليکه تروريسم بين المللي به جهات سياسي تثبيت مي جويد. به تعبير بهتر تررويسم هاي پيامي سياسي در دل دارد.[4]

رويکرد سنتي حقوقي از توجه به اين پيام سياسي و اسباب زمينه هاي برخورد با تروريسم چشم مي پوشد و بر نفس

[1] فلوري , موريس , حقوق بين الملل ابزاري براي مبارزه با تروريسم , ترجمه سيد قاسم زماني, در مجموعه تروريسم, تاريخ , جامعه شناسي , گفتمان , حقوق, پليس, صص 287-288.

[2] همان . صص 290-291.

[3] ليمن وگري پاتر, تروريسم به عنوان جرمي سازمان يافته, ترجمه دکتر سيد قاسم زماني, در مجموعه تروريسيم؛ تاريخ,...صص 195 به بعد

[4]International Protected persons, including Diplomatic Agents, GAYES.3166(XXVIII)1973.



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید