نظريه‌هاي انسان شناسي

این متن شامل 140 صفخه می باشد 

 

اميل دوركيم ـ را به همراه ماكس وبرـ يكي از دو بنيانگذار اصلي تئوري جامعه شناسي نوين ناميده‌اند. دوركيم چهارچوب وسيعي براي سيستم‌هاي اجتماعي ايجاد كرد كه در جامعه شناسي و تعدادي رشته‌هاي مرتبط با آن به عنوان يك اصل هنوز باقي مانده است، بويژه در انسان شناسي. حتي آنهايي كه اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان يك نقطه عطفي مي‌پذيرند. اين چهارچوب تحليل در جريان كار خود دوركيم رشدي اساسي را طي كرد، اما مداوم پيرامون ماهيت سيستم اجتماعي و رابطه آن سيستم با شخصيت فرد تمركز داشت.

تفكر دوركيم غالباً ريشه در تاريخ روشنفكري فرانسه داشت. اگر به گذشته دورتري برگرديم، دكارت [فلسفه دكارتي] و رسو از همه مهمتر بودند و افراد ديگري كه در سالهاي نزديك به او بوده‌اند و در تفكر دوركيم اهميت بسزائي داشته‌اند، سن سيمون و آگوست كنت و استاد وي فوستل دو كولانژ بودند. علاقه دوركيم به روشنفكران معاصر برجسته ديگر كشورها، ويژه آلمان و انگلستان، به طور موثقي ماهيت فرانسوي داشت: راجع به مسائل انسان و جامعه، و اين به معني تحقير كردن اصالت تفكر فرانسوي نيست. اگر بگوييم آن تفكر يك موقعيت ميانجي بين دو جناح اصلي گرايشات متفكر را در بر مي‌گرفت. يعني تجربه گرايي انگليسي و كاركردگرايي و ايده آليسم آلمان. به عبارتي صريح‌تر، جامعه شناسي مدرن حاصل تركيب عناصري هستند كه به برجسته‌ترين وجهي در آن دو سنت شكل گرفته‌اند و به نظر مي‌رسد ماهيت ميانجيگرانه‌اش در زمينه فرانسوي‌اش بوده است كه به دوركيم يك محل بارزي براي ابراز وجود دادند و جايگاه و نفوذ دوركيم به طور مؤثري در اين تركيب كمك كرد.[1]

در نوشته‌اي كه پيش‌رو داريد سعي شده است تمام ابعاد دوركيم كه شامل زندگي شخصي و حرفه‌اي، ريشه‌هاي فكري، آثار دوركيم و مفاهيم كليدي كه در هر اثر مطرح مي‌شود، مورد بررسي قرار بگيرند. و نيز تأثيرات دوركيم بر نظام آموزش همگاني فرانسه و تأثيراتي كه وي بر رشته انسان شناسي و شاخه‌هاي اين رشته داشته است. و از آنجايي كه بيشترين تأثيرات دوركيم بر انسان شناسي از طريق كتاب معروف وي تحت عنوان «صور بنيادين حيات ديني» بوده است. سهم بيشتري به بررسي اين كتاب و مفاهيم ارائه شده توسط اين كتاب داده شده است.

 

زندگي شخصي و حرفه‌اي دوركيم:

اميل دوركيم را بايد به عنوان نخستين جامعه‌شناس دانشگاهي كشور فرانسه به شمار آورد. او اگر چه در امور اجتماعي فرانسه به سختي درگير شده بود، اما سراسر زندگي‌اش تحت تأثير كار دانشگاهي‌اش قرار داشت. دوركيم مرد دانشگاهي بود كه همكارانش هنوز وي را مهمان ناخوانده‌اي مي‌دانستند كه مي خواهد رشته‌اي را تدريس كند كه هنوز مشروعيت آن توجيه نشده بود.» (كوزر، 1382 : 204 و 205)

دوران زندگي دوركيم با بحراني از تاريخ فرانسه و اروپا مقارن است. وي در 15 آوريل 1858 در اپينال واقع در لورن متولد شد و در 15 نوامبر 1917 در فرانسه- پاريس درگذشت. دوركيم از تبار يهودي بود و در خانواده‌اي متدين پرورش يافت، پدرش خاخام اعظم بود و زماني از دوركيم انتظار مي‌رفت كه پاي بر جاي پاي پدر بگذارد. وي بر آن شد كه از اين سنت خانوادگي بگسلد و اعلام كرد كه لااداري است؛ اما شخصيت سخت متأثر از پرورش اوليه و زندگي دقيق و منضبط اوليه باقي ماند. وي در 18 سالگي به پاريس رفت تا براي دانشسراي عالي درس بخواند.

در دانشسرا، در زمره گروهي از روشنفكران برجسته بود. ديري نگذشت كه علاقه وي متوجه حوزه فلسفه اجتماعي و سياسي شد. در اكول نورمال سوپر يور پاريس، وي از دو تن از معلمانش، بوترو و فوستل دوكولانژ متأثر شد. بوترو وي را به مطالعه دقيق آثار كنت هدايت كرد. وي همچنين با مطالعه نوشته‌‌هاي رنوويه فيلسوف اجتماعي نوكانتي به فلسفه كانت علاقمند گرديد. مضامين كانتي بعداً به دفعات در آثار دوركيم ظاهر شدند، او در صور بنياني حيات ديني كوشيد تا صورتي نظام يافته از «كانت گرايي جامعه‌شناختي» را به عنوان نظريه شناخت طرح بريزد.

وي بعد از فراغت از تحصيل، سالهاي 1882 تا 1887 به تدريس فلسفه پرداخت. و در اين ميان سال تحصيلي 86-1885 را در آلمان سپري كرد و به

[1]- Sills. David. L(1968) “International Encyclopedia of Sacral Sciences. Pp: 311-319بررسي اطلاع بيشتر، ر.كسابه



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید